5صبح رسیدیم قم....
بعدشـــــــــــــــــــــــــ
رفتیم حرم و جمکران....
روز اول اینطوری گذشت
روز دومم:
به یللی تللی
گذشت و یه سری اتفاقات...
بیخی...
دوباره حالم خراب میشه
تو مینی ماچ(مینی بوس) که بودیم بچه ها هی درمورد فرهاد
چرت و پرت میگفتن و منم دفاع میکردم...
یه جا دیگه دیگه نتونستم جواب بدم
یهو زهرا گفت:بچه ها مهلا کم آورد بیاین اوش بکشیم
یهو کل مینی ماچ با هم گفتن:
اووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
منم که خدا رو شکر کم نمیارم گفتم:
دوستان کم نیاوردم فقط فرهاد گفته باهاتون دهن به دهن نشم